آمدم ولی نرسیدم، آمدم ولی باز نگشتم.

اگر بخواهی در دیروز بمانی به فردا نمیرسی . ﺭِﮔﺎ در زبان کُردی به معنای راه و مسیر میباشد.

آمدم ولی نرسیدم، آمدم ولی باز نگشتم.

اگر بخواهی در دیروز بمانی به فردا نمیرسی . ﺭِﮔﺎ در زبان کُردی به معنای راه و مسیر میباشد.

آمدم ولی نرسیدم، آمدم ولی باز نگشتم.

امشب آرام بخواب
خدا از هرچیزی که
قرار است فردا با آن روبرو شوی
بزرگ تر است...!

. -. -. -. -. -. -. -. -. -. -. -. -.-.

آرزو میکنم
کتابهای خوب بخوانی
آهنگهای خوب گوش کنی
عطرهای خوب ببویی
با آدمهای خوب حرف بزنی
و فراموش نکنی که
هیچوقت دیر نیست
بودن کسی که میخواهی...

بایگانی

۳ مطلب با موضوع «روزگارم...» ثبت شده است

 

چند وقتی هست که میخام درباره خودم بنویسم ولی هی بالا پایینش میکنم از کجا و چطوری شروع کنم

 

نمیدونم تا بحال به دیوار بلند بن بست توی زندگیتون رسیدین یا نه.

ولی من الان دقیقا ته این بن بست سهمگین هستم.

 

نمیدونم چطور شد که به این وضع دچار شدم منی که یکروزی الگوی خیلیها بودم توی کار و پشتکار و موفقیت. ته اعتماد به سقف بودم به گفته همه کسانی که می‌شناختنم، ولی الان جایی هستم که افسرده شدم بی انگیزه شدم و رمقی و دلخوشی برای انجام هیچ کاری توی زندگیم ندارم.

 

هدف دارم. برنامه واسه جبرانش دارم ولی پای عمل کردن که میفته کاهلی و بی انگیزگی توانمو میگیره. اتفاقات چند سال گذشته چنان اعتماد به نفسم رو ازم گرفته که جرات نمیکنم هییچ اقدامی بکنم.

 

از خودم ناراضی ام و دیگه دوست ندارم اینطوری باشم. دیروز یکدوره اعتماد به نفس به نام  «منِ جدید» شرکت کردم امروز فایلهاشو خوندم عالی بود و دقیقا داشت مشکل منو بیان می‌کرد و دلایلش و راهکارهاشو میگفت.

اولین تمرینش رو انجام دادم تا الان میخام ادامه بدم و برگردم به اووووج خودم روزهای طلایی. میخام تعهدی که این چند وقته کم رنگ شده بود رو دوباره داشته باشم به هر سختی. 

تصمیم گرفتم عوض بشم تغییر کنم وبشم همون آدمی که الگوی خیلییییی از اطرافیانم بودم. نمیخام کم بیارم دیگه. سختی‌هایی که کشیدم توی این چند سال خیلی خیلی خیلی سنگین تر و سخت تر و کمر شکن تر از تمرین‌های منِ جدید هستش. 

تعهد تنها وظیفه و کلمه ای هستش که منو میتونه ازین وضعیت خلاص کنه. تعهد به خودم، آینده قشنگم منِ جدیدم و شخصیت جدیدی که قراره بهش تبدیل بشم 

تعهد به کارهام و انجام تمرین‌های این دوره منِ جدید  تنها پل واسه گذر ازین وضعیتِ.

 

Rega
۰۷ اسفند ۹۹ ، ۰۳:۰۶ ۱۰ نظر
بیخوابی بد و کلافه کننده فقط اونی که یکهو ساعت 10 صبح بهت خبر بدن فردا و پس فردا شب موزیک زنده داریم و قرار اونقدر مشتری رزرو بشه که نتونی هیچ جایی جا بدی که بشینن و تنهایی باید بدون هیییچ آمادگی قبلی و حتی موجود نبودن خیلی مواد اولیه برای پذیرایی تنها و بدون کمک کارهارو انجام بدی و یک دنیا آماده سازی کنی تا ساعت یک نصفه شب هم سرکار بودی و بعد از یک روز سخت کاری طاقت فرسا که تنهایی کار سه نفر رو انجام داده باشی و قرار هست که دو روز دیگه بدتر ازین هم داشته باشی ولی هر چی زووور بزنی کمتر خوابت ببره که فردا زیر فشار کار تمرکزت رو از دست ندی و کم نیاریی
Rega
۰۹ بهمن ۹۹ ، ۰۴:۱۴ ۵ نظر
داشتم محتویات داخل گوشیمو نگاه میکردم. یه لحظه رفتم توی تماسهام. دیدم بیشتر از دوازده روزه هییچ تماسی نداشتم نه تماس بی پاسخ نه ارسالی نه دریافتی حتی دریغ از یک پیامک از یک دوست رفیق یا آشنا. یه لحظه دلم بشدت گرفت و تیر کشید از حجم تنهایی بزرگی که زندگیم رو اشغال کرده. چقدر سخته یه روز بفهمی چقدر تنهایی و هیچ کسی نیست که توی دو هفته گذشته دلش برات تنگ شده باشه که بخواد یک تماس یا یک پیام بهت بده. تو زندگیت کسی نباشه نگرانت بشه ازینکه کجایی بیخبری ساکتی و نیستی. و کسی رو هم نداشته باشی که بخوای خودت سراغش رو بگیری صداشو بشنوی یا بخوان صداتو بشنون. قدر عشقتون دوستهای دورو برتون کسانی که نگرانتون میشن همیشه و بیخبری از تو طاقتشونو طاق میکنه رو بدونین. ازدست ندین خوبای زندگیتونو
Rega
۰۴ بهمن ۹۹ ، ۱۶:۰۰ ۴ نظر